10 نکته برای یک مذاکره اثر بخش

مذاکره

۱۰ نکته برای یک مذاکره اثر بخش

۱٫از درخواست آنچه می خواهید هراسی نداشته باشید.

مذاکره کنندگان موفق قاطع هستند و همه چیز را به چالش می کشند، آنها می دانند همه چیز قابل مذاکره است. این هوشمندی مذاکره است. هوشمندی مذاکره چیزی است که باعث تفاوت بین مذاکره کنندگان و هر کس دیگر در این سیاره می شود.

قاطع بودن به این معناست که هر آنچه که می خواهید بپرسید و از جواب دادن به هیچ سوالی امتناع ننمایید. تمرین کنید که احساساتتان را بدون خشم و عصبانیت ابراز کنید. به روشی غیر تهدید آمیز، آنچه که می خواهید را به افراد بگویید. کلمه ی “من” را تمرین کنید برای مثال به جای اینکه بگویید ” نباید آن کار را انجام دهید” سعی کنید بگویید ” من احساس راحتی نمی کنم وقتی شما آن کار را انجام می دهید”.

به این نکته توجه کنید که قاطع بودن و پرخاشگر بودن با هم فرق می کند. هنگامی که شما از منافع خود با حفظ احترام نسبت به منافع دیگران دفاع می کنید قاطع هستید و هنگامی که فقط منافع خودتان را می بینید، بدون احترام به منافع دیگران پرخاشگر هستید. قاطع بودن بخشی از هوشیاری مذاکره است.

۲٫ حرف نزنید و گوش کنید.

مذاکره کنندگان کاراگاه هستند. آنها سوالاتشان را می پرسند، سپس ساکت می شوند. مذاکره کننده دیگر هر آنچه شما نیاز دارید بدانید به شما خواهد گفت. تنها کاری که باید انجام دهید این است که گوش کنید.
اگر ما یاد بگیریم چگونه گوش کنیم بسیاری از درگیری ها به سادگی حل خواهد شد. مساله این است که گوش دادن یک هنر فراموش شده است. ما اینقدر مشغول این می شویم که اطمینان حاصل کنیم دیگران به حرفهایمان گوش میدهند که فراموش می کنیم، گوش کنیم. شما می توانید شنونده موثری شوید اگر به دیگران اجازه دهید بیشتر صحبت کنند. قانون ۷۰ /۳۰ را دنبال کنید.۷۰ در صد زمان را گوش کنید و فقط ۳۰ درصد زمان را صحبت کنید. مذاکره کنندگان دیگر را به صحبت کردن و پرسیدن سوالات بیشتر تشویق کنید البته سوالاتی که پاسخشان به بله یا خیر ختم نشود.

۳٫ کارهای مقدماتی را انجام دهید.

مانند یک کاراگاه تا جایی که ممکن است قبل از مذاکره اطلاعات مرتبط را جمع آوری کنید. بدانید نیاز هایشان چه چیز هایی است؟ چه فشارهایی را ممکن است احساس کنند؟ چه پیشنهادهایی دارند؟ انجام کارهای مقدماتی برای داشتن یک مذاکره موفق حیاتی است. شما نمی توانید بدون درک وضعیت طرف مقابل یک تصمیم گیری دقیق داشته باشید. داشتن هر چه بیشتر اطلاعات درباره افرادی که با آنها در حال مذاکره هستید، شما را قوی تر خواهد کرد.

۴٫ همواره تمایل به ادامه ی مسیر خودتان را داشته باشید.

هرگز بدون داشتن گزینه های زیاد مذاکره نکنید. اگر شما بسیار زیاد وابسته به خروجی مثبت از مذاکره هستید توانایی برای نه گفتنتان را از دست خواهید داد. وقتی به خودتان بگویید ” اگرنتوانم از این معامله نتیجه بگیرم، آن نیز رضایت بخش است و راه خودم را خواهم رفت” طرف مقابل می تواند بگوید شما خیلی جدی هستید. اراده ی شما آنها را وادار به سازش خواهد کرد. مشتریان اغلب از من می پرسند ” اگر بخواهید یک توصیه در مورد مذاکره بکنید آن چیست ؟ ”

جواب من بی تردید این است که “همواره مسیر خودتان را بروید ” لطفا توجه کنید که من پیشنهاد نمی کنم که خودتان را کنار بکشید، اما اگر به این گزینه که می توانید راه خودتان را بروید توجه نکنید به سادگی در عقد قرارداد به درخواست های طرف مقابل متمایل میشوید. اگر شما نا امید نیستید و می دانید که گزینه های دیگری هم دارید طرف دیگر مذاکره قدرت درونی تان را حس خواهد کرد.

۵٫بی صبر نباشید. صبور بودن برای آمریکایی ها خیلی سخت است.

افرادی که در آسیا، جنوب آفریقا و خاورمیانه مذاکرهمی کنند به شما خواهند گفت که مردم در آن فرهنگ ها نسبت به شمال آمریکا و اروپا نگاه متفاوتی نسبت به زمان دارند. آنها می دانند اگر عجله کنند، اشتباهات بیشتری خواهند کرد و پول هایشان را در معامله از دست خواهند داد. هر کس که در مورد زمان انعطاف بیشتری داشته باشد بهره بیشتری خواهد برد. اگر طرف دیگر مذاکره عجول باشد صبر شما می تواند برای او ، مخرب باشد، چراکه تصور می کند شما برای انجام شدن معامله تحت فشار نیستید.

در چنین شرایطی آنها چه خواهند کرد؟ آنها به شما امتیازاتی می دهند تا بتوانند نظر مثبت شما را جلب کنند.

۶٫اهداف بزرگی برای خود تعییین کنید و انتظار بهترین خروجی را داشته باشید.

مذاکره کنندگان موفق خوش بین هستند. اگر شما انتظار بیشتری از خود داشته باشید به چیز های بیشتری هم خواهید رسید. یک استراتژی به اثبات رسیده برای دستیابی به نتایج عالی شروعی است برای یک موقعیت فوق العاده. فروشندگان باید به دنبال دستیابی به چیزی بیش از انتظارشان باشند و خریداران باید چیزی کمتر از آنچه حاضرند پرداخت کنند پیشنهاد دهند. افرادی که اهداف بزرگتری تعیین می کنند بهتر کار می کنند. خوش بینی شما تبدیل به پیش بینی معطوف به هدف می شود. در مقابل اگر شما انتظارات کمی داشته باشید احتمالا به خروجی هایی با کمترین رضایت دست خواهید یافت.

۷٫بر روی نقاط  ضعف طرف مقابل تمرکز کنید، نه خودتان.

ما تمایل داریم که بر روی نقاط  ضعف خودمان تمرکز کنیم و به این نکته تمرکز کنیم که چرا نیاز داریم این معامه  به انجام  برسد. این یک داستان قدیمی است در باره اینکه “علف های حیاط باغچه های دیگران سبز تر است” . اگر شما در این دام بیفتید ضد خودتان کار می کنید و فرد مقابلتان قدرت بیشتری از خود نشان خواهد داد. وقتی بر روی محدودیتهای خودتان تمرکز می کنید، تصویر اصلی را از دست خواهید داد.در عوض مذاکره کنندگان موفق از خود می پرسند ” د ر این مذاکره نقاط ضعف طرف دیگر معامله چیست؟ ”

زمانی که بتوانید دلایلی که باعث می شود طرف مقابل تسلیم شود را تشخیص دهید، احساس قدرت بیشتری خواهید کرد. حتی اگر آنها خودشان را خونسرد نشان دهند، قطعا نگرانی ها و دغدغه هایی دارند. این کار شماست که مانند یک کاراگاه باشید و آنها را پیدا کنید. اگر شما تشخیص دهید که آنها محدودیت هایی دارند، که قطعا هم دارند، میتوانید به دنبال راهی برای بهره وری خودتان به منظور دستیابی به نتایج بهتر باشید.

۸٫ به افراد دیگر نشان دهید که چگونه نیازهایشان تامین خواهد شد.

مذاکره کنندگان موفق همیشه به مسائل از دیدگاه طرف مقابل نگاه می کنند. هر کس به جهان از زاویه دید متفاوتی نگاه می کند، اگر بتوانید درکی از احساساتشان نسبت به معامله داشته باشید در بازی مذاکره جلو خواهید بود. به دنبال درک طرف دیگر مذاکره باشید و به انها راههای مختلف نشان دهید تا احساس رضایت کنند. اگر به طرف مقابل کمک کنید تا احساس رضایت کنند آنها نیز تمایل بیشتری پیدا خواهند کرد که برای برآوردن نیازهایتان تلاش کنند. این به این معنا نیست که در برابر تمام مواضع وعقایدشان کوتاه بیایند. رضایت به این معناست که خواسته های اساسی شان محقق شود نه که تقاضایشان محقق شود. خواسته های اساسی را با مواضع اشتباه نگیرید. مواضع چیز هایی است که بیان می کنند می خواهند  درحالی که خواسته های اساسی چیز هایی است که در حقیقت نیاز دارند که محقق شود.

۹٫هیچ چیز را ندهید بدون اینکه چیزی در ازایش دریافت کنید.

امتیاز دادن یک طرفه به شکست می انجامد. هر زمان که چیزی میدهید در ازایش چیزی دریافت کنید. “اگر شما آن کار را انجام دهید من هم این کار را انجام می دهم”  در غیر این صورت شما طرف دیگر مذاکره را به درخواست امتیازات بیشتر از شما دعوت می کنید. اگر شما چیزی به آنها بدهید و در ازایش چیزی درخواست نکنید، انها احساس می کنند محق هستند که شما با انها موافقت کنید و تا زمانی که دست از تلاش برندارید و اعلام شکست نکنید احساس رضایت نخواهند کرد. اما اگر آنها مجبور باشند موافقت شما را به دست آورند، احساس رضایت بیشتری خواهند داشت نسبت به وقتی که آن را در ازای هیچ چیز بگیرند.

۱۰٫به مسائل یا رفتارهای شخصی افراد تن در ندهید.

اغلب مذاکراتی که به شکست منتهی می شوند. به دلیل این است که یک یا دو طرف مذاکره با توجه به مسائل شخصی که ارتباطی به بحث مذاکره ندارد. از موضوع اصلی منحرف می شوند. مذاکره کنندگان موفق بر روی حل مسائل تمرکز می کنند. مثلا اینکه: چگونه میتوان یک توافقنامه ای را به نتیجه رساند. در حالی که به نیاز های دو طرف مذاکره احترام گذاشته شود؟ وسواس بیش از حد نسبت به رفتار طرف مقابل مذاکره و پرداختن به موضوعاتی که ارتباط مستقیم با ایجاد یک قرارداد ندارد. می تواند مذاکره را به هم بزند. اگر فردی گستاخ است. و ارتباط برقرار کردن با او سخت است. سعی کنید رفتارهایش را درک کنید و آنها را شخصی نگیرید.

10 اشتباه رایج در سخنرانی


سخنرانی، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی1۱۰اشتباه رایج در سخنرانی

دوری از تله های رایج در سخنرانی

اکثریت ما یک سخنرانی کسل کننده، نامربوط و گیج کننده را تجربه کرده ایم. به آخرین سخنرانی که اخیرا دیدید و آموزنده، پرانگیزه و الهام بخش بود برگردید و به آن فکر کنید. شما دوست دارید که چنین سخنرانی ای داشته باشید؟

این مقاله به ۱۰ مورد از رایجترین اشتباهاتی که سخنرانان به هنگام سخنرانی انجام می دهند، توجه دارد. با دوری از این موارد شما یک سخنرانی برجسته با همه دلایل درست و بدون هیچگونه اشتباهی خواهید داشت.

اشتباه اول: آمادگی کافی نداشتن

گروه مدیریتی آرشیام ،سخنرانی،تست دیسک، رفتار سازمانی2

استیو جابز یکی از معروفترین سخنرانان الهام بخش بود. سخنرانی اش شاید بی دردسر و بی زحمت به نظر آید. اما در واقع برای هر کدام روزها و هفته ها وقت گذاشته است.

آمادگی دقیق ضروری است. مقدار زمانی که شما برای برنامه ریزی صرف می کنید بستگی به شرایطتان دارد، اما  خوب است که کار را زود شروع کنید.

همچنین آمادگی کافی و مناسب به شما کمک می کند تا اعصابتان را در سخنرانی مدیریت کنید. وقتی که شما از همه چیز مطلع و با خبرید، کمتر احساس عصبی بودن می کنید.

اشتباه دوم : خودتان را محدود به محل برگزاری، اسباب، وسایل و امکانات  نکنید.  

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،سخنرانی، رفتار سازمانی3

 

تصور کنید که سخنرانی شما در یک ساعت آینده شروع خواهد شد. شما به محل برگزاری رسیده اید و عجله دارید. در این میان پروژکتور هم با لپ تاپ شما کار نمی کند. اسلاید هایی که وقت گذاشتید و تهیه کردید غیر قابل استفاده می شوند. این یک فاجعه است!!

شما می توانید با کمتر محدود کردن خود به وسایل، امکانات و محل در دسترس از این شرایط خودداری کنید. اغلب اوقات مشکلاتی که می تواند سخنرانی شما را به خطر بیندازد شرایطی هستند. که فرای کنترل شماست ولی به این معنی نیست. که شما هیچ کاری نمی توانید بکنید.

اشتباه سوم: نادیده گرفتن مخاطبان

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی4

 

گاهی اوقات، سخنرانان به قدری در ارائه مطلبشان غرق می شوند که نیازها و احتیاجات مخاطبانشان را فراموش می کنند.

سخنرانی تان را با پرسیدن این سوال که از شما چه انتظاراتی دارند شروع کنید. به آنها اجازه دهید از اول بدانند که چه چیزهایی را تا زمان استراحت به آنها ارائه خواهید داد. و حتی در طول سخنرانی سوال هم خواهید پرسید.

با تهیه این تابلو اعلانات در روبرویشان آنچه را که از آنها انتظار دارید. به طور روشن و واضح در اختیارشان قرار می دهید. در نتیجه آنها می توانند با آرامش بر روی سخنرانی شما تمرکز کنند.

اشتباه چهارم: استفاده از مطالب نامناسب

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی5

 

هدف اولیه در هر سخنرانی به اشتراک گذاشتن اطلاعات با دیگران است. بنابراین توجه به آن سطحی که ارائه می کنید بسیار مهم است.

بر روی مخاطبانتان یک مطالعه ای انجام  دهید که چرا اینجا هستند؟ در حال حاضر چقدر درباره موضوع سخنرانی شما می دانند و بیشتر می خواهند چه چیزی از شما یاد بگیرند؟ در سخنرانیتان از لغات مخصوص و یا دست و پا شکسته که فهمیدنش سخت است استفاده نکنید.

سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید تا نیازها و انگیزه هایشان را بفهمید. شما می توانید به صورت جداگانه هر کدامشان که از راه رسیدند. با آنها سلام و احوالپرسی کنید. و از آنها  سوالاتی بپرسید که بفهمید در چه سطح دانشی هستند. این به شما کمک خواهد کرد. که سخنرانی تان را به صورت شخصی در بیاورید. و با هر یک از مخاطبان ارتباط برقرار کنید. در نتیجه آنها به آنچه که می گویید بیشتر توجه خواهند کرد.

اشتباه پنجم: طولانی شدن و پرحرفی کردن

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی6

 

سخنرانی های کوتاه و مختصر اغلب قوی تر از سخنرانی های طولانی است. تلاش کنید که خودتان را با نکات کلیدی و اصلی محدود کنید. اگر وقت زیادی روی پرداختن به نکات بگذارید ممکن است توجه مخاطبان خود را از دست بدهید.

متوسط زمانی که بزرگسالان توجهشان جلب می شود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه است. بنابراین اگر می خواهید مخاطبان شما درگیر موضوع باشند به آن بچسبید!  در طول برنامه ریزی، در مورد آن زمینه ای که می خواهید صحبت کنید. یادداشت بردارید و اینکه چگونه می خواهید در راهش قدم بردارید را مشخص کنید.

سپس، زمانی که شروع به تکمیل جزئیات کردید از خودتان بپرسید که: آیا مخاطبان من واقعا باید اینها را بدانند؟

اشتباه ششم: استفاده از ابزار کمکی دیداری بی اثر

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی7

 

تهیه اسلاید های ضعیف می تواند یک سخنرانی خوب را از بین ببرد. بنابراین وقت گذاشتن برای تهیه یک اسلاید خوب ارزش دارد. همه ما اسلایدهایی را با رنگ های تند و زننده، انیمیشن های غیر ضروری، یا با فونت هایی بسیار کوچک برای خواندن دیده ایم. موثرترین ابزارهای کمکی دیداری زرق و برقی نیستند آنها مختصر و منسجم هستند.

هنگام انتخاب رنگها، به این فکرکنید که سخنرانی شما در کجا برگزار می شود. یک زمینه تیره با متن های روشن و یا سفید در اتاق های تاریک بهتر اثر می گذارد. در حالی که زمینه سفید با متن های تیره در اتاقهای روشن آسانتر دیده می شود.

همچنین عکس ها را با دقت انتخاب کنید. عکس های با کیفیت بالا اطلاعات پیچیده را واضح نشان می دهند. اما عکس های با کیفیت پایین می تواند سخنرانی شما را غیرحرفه ای نشان دهد. مگر اینکه عکسی کمک کند که فضا های منفی و آشفته و پیچیده کمتر شود که در آن صورت باعث درک بهتر میگردد. همچنین به مقدار کم از انیمیشن استفاده کنید. لوگوهای متحرک یا شکلک ها فقط حواس مخاطبان شما را پرت می کند.

اشتباه هفتم: ازدحام متن ها

بهترین قانون و قاعده برای متن ها این است که آنها را ساده نگه دارید. سعی نکنید تا همه اطلاعات را در اسلاید هایتان بگنجانید. حد اکثر از ۳ الی ۴ لغت برای مشخص کردن نکات کلیدی کمک بگیرید. و بیشتر از ۳ نکته کلیدی در هر اسلاید استفاده نکنید.

این به این مفهوم نیست که شما باید بیش از ده اسلاید برای مطالبتان فراهم کنید. خودتان را برای یک ارائه نیم ساعته به ۱۰ اسلاید یا کمتر محدود کنید. به هر اسلاید، داستان یا گراف با دقت نگاه کنید. از خودتان بپرسید که چه چیزی به سخنرانی شما اضافه می کند و اگر مهم نیستند آن را حذف کنید.

اشتباه هشتم : صحبت کردن بدون انسجام

اگر چه ما بخش عمده ای از روزمان را صرف صحبت کردن با دیگران می کنیم. ولی صحبت کردن با یک شنونده و مخاطب به طورعجیبی مهارت سختی است و چیزی است که نیاز به تمرین دارد.

اگر اضطراب  باعث می شود که در سخنرانی عجله کنید، مخاطبان شما ممکن است اکثر نکات مهم را از دست بدهند. متمرکز شوید و از تکنیک نفسی عمیق کشیدن در جهت سرکوب عجله ای که دارید، استفاده کنید. اگر شما در ابتدای کار شمرده حرف نمی زنید و عجله می کنید. زمانی را اختصاص دهید تا خود را جمع و جور کنید. نفس عمیق بکشید و هر کلمه را به طور واضح تلفظ کنید، در حالی که بر روی صحبت کردن آرامتر تمرکز دارید.

یک تکنیک مفید برای ارائه سخنرانی در جمع داستان سرایی است.  داستان ها می توانند ابزار قدرتمندی برای الهام بخشیدن و درگیر کردن افراد به موضوع باشد.

اشتباه نهم: عدم پویایی

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی8

 

یک اشتباه رایج دیگر این است که در طول سخنرانی در یک نقطه بمانید و تکان نخورید. بعضی از سخنرانان وقتی پشت تریبون می ایستند احساس راحتی می کنند. سعی کنید تا از سخنرانان بزرگی چون استیو جابز تقلید کنید. که درطول سخنرانی هایش به صورت هدفمند دور صحنه حرکت می کرد.

علاوه بر این او به هنگام سخن گفتن از حرکات،  اشارات و زبان بدن  برای انتقال هیجان و شور و اشتیاقش درباره موضوع استفاده می کرد. به حرکات دستتان توجه داشته باشید-  دست ها برای انتقال احساسات بسیار اهمیت دارند. حرکات سر و دست خود را به صورت طبیعی انجام دهید. و از اینکه با دستانتان حرکت تندی انجام دهید خودداری کنید مگر اینکه بخواهید تا مخاطبان خود را به بخندانید!

اشتباه دهم: خودداری کردن از ارتباط چشمی

گروه مدیریتی آرشیام ، مدل رفتاری دیسک ،تست دیسک، رفتار سازمانی9

 

آیا تا به حال شما در یک سخنرانی که سخنران تمام وقت به یادداشت هایش، به صفحه نمایش، زمین و یا حتی سقف نگاه می کند حضور داشتید؟ این کار به شما چه حسی می دهد؟

وقتی فقط به یک نفر خیره نگاه کنید. فقط با او یک ارتباط شخصی برقرار می کنید و حتی یک نگاه کوتاه و سریع می تواند همه افراد را درگیر موضوع نگاه دارد. اگر شنوندگان شما تعداد کمی هستند، سعی کنید تا با هر کدام از آنها به صورت فردی حداقل یک بار ارتباط چشمی برقرار کنید. اگر تعداد آنها زیاد است سعی کنید به افرادی که در جلو نشسته اند نگاه کنید. ممکن است وقتی به صورت فردی به افراد نگاه کنید آنها خودشان این را ارتباط چشمی تفسیر نکنند ولی آنهایی که اطرافشان نشستند آن را ارتباط چشمی می دانند.

آیا می خواهید برای گوگل کار کنید؟

گوگل

آیا می خواهید برای گوگل کار کنید؟

پس میخواهید برای گوگل کار کنید، درسته؟ حتماً دستمزدهای بالا، مزایای شگفت انگیز و فرهنگ منحصر بفرد این شرکت بزرگ به گوش شما هم رسیده است. و قطعا شما هم میخواهید آنجا باشید. خوب، فقط شما نیستید که چنین خواسته ای دارید. گوگل کوهی از درخواستهای کاری دریافت میکند. در حقیقت، آنها گزارش داده اند. که تنها در مدت یک هفته بیش از ۷۵،۰۰۰ درخواست استخدام به آنها ارسال می شود. حال سؤال این است، در میان این رقابت سخت، چگونه می توانید. خود را از دیگران متمایز کنید و شغل رویایی خود را بدست آورید؟ گوگل به دنبال چه توانایی هایی در نیروهایی استخدامی جدید خود است؟

هفت نکته ای که گوگل در کارمندان خود جستجو میکند:

۱٫ توانایی های شناختی از هرچیز دیگری باارزش تر است.


توانایی شناختی به معنی ضریب هوشی یا IQ نیست. گوگل به دنبال افرادی است. که توانایی یادگیری چیزهای جدید را دارند. آنها کسانی را میخواهند که بتوانند اطلاعات را در هوا پردازش و به سرعت با شرایط جدید تطبیق دهند.
گوگل در روند مصاحبه های کاری خو.د با استفاده از تست های رفتاری که با دقت و ریزبینی طراحی شده اند. توانایی های شناختی کاندیدا را ارزیابی میکند.جهت آمادگی برای چنین مصاحبه ای، در نظر داشته باشید . که معماهای فکری حل کنید که شما را مجبور میکنند راه حلی خارج از بازه ی تفکر پیدا کنید.

۲٫ مدیریت بحران

گوگل نسبت به رهبران قدیمی ارزش بیشتری برای افرادی که در بحران، مدیریت را به دست میگیرند قائل است . این به این معناست که آنها ترجیح میدهند. برای مثال، شما را در شرایطی ببینند که ابتکار عمل را بدست خود گرفته اید. نه این که رهبر یک تیم یا مدیر یک کلاس باشید. آنها میخواهند ببینند شما میتوانید رهبری را به دست بگیرید بدون اینکه آن را به صورت یک نقش یا منصب به شما اختصاص بدهند. گوگل بسیار تیم محور است، آنها کسانی را میخواهند که توانایی رهبری دارند.

۳٫ فروتنی

گوگل کسانی را میخواهد که به توانایی های خود اطمینان دارند. اما به اندازه کافی متواضع اند و میدانند چه زمانی آنها را بکار بگیرند. آنها کسانی را میخواهند که شکست های خود را بشناسند و از آنها درس بگیرند.

۴٫ مالکیت

گوگل کارمندانی را میخواهد که روی وظایفی که به آنها محول شده است، احساس مالکیت داشته باشند. آن دسته از کارمندان که در مورد حل مسائل و سوق دادن شرکت به سمت موفقیت پرشور عمل میکنند. کسانی هستند که با احساس مسئولیت خود موانع و سدهای پیش رو را مغلوب میسازند. به عبارت دیگر آنها نمیخواهند ببینند که کارمندانشان تنها برای پول کار میکنند، آنها کسانی را میخواهند که که کار را جزئی از خود میدانند.

۵٫ تخصص

بر اساس گفته های لازلو باک مدیرمنابع انسانی شرکت گوگل. درحالی که، تخصص، بخصوص برای موقعیت های فنی، دارای اهمیت زیادی است. اما در حقیقت کم اهمیت ترین ویژگی است که آنها در کاندیدای ایده آل خود جستجو میکنند. اغلب کسانی که به اصطلاح”متخصص” هستند. هنگامی که با مشکلات روبرو میشوند. بر خلاف استفاده از تکنیک های جدید، به طور پیش فرض به سراغ راه حل های قدیمی می روند. گوگل آن دسته از کارمندان را ترجیح میدهد. که تخصص خود را در راه های مبتکرانه و خلاقانه به نمایش میگذارند.

۶٫ توانایی فراتر از مدرک تحصیلی

باک اعلام کرد که “در شرکت گوگل به مرور زمان نسبت افراد بدون تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته است “. درحقیقت، در برخی از تیم های گوگل، تا ۱۴% از اعضا تحصیلات دانشگاهی ندارند.
او در ادامه اضافه می کند. که “معدل و نمرات آزمون ها به عنوان یک معیار برای استخدام فاقد ارزش هستند. ما متوجه شدیم که بوسیله آنها نمیتوان چیزی را پیش بینی کرد. “البته ،هیچ یک از مطالب ذکر شده به این معنا نیستند. که نمرات خوب و یک مدرک دانشگاهی مرتبط در بدست آوردن کار در گوگل ارزشمند نیستند.

به ویژه درمورد بسیاری از سمت ها و مشاغل که به ریاضیات پیشرفته، محاسبات و مهارت های برنامه نویسی نیاز دارند. باک تنها میخواهد بگوید در حالی که این چیزها به شما در یک شروع بزرگ کمک میکنند. گوگل براین باور است که آنها تمام ماجرا را بیان نمیکنند و بیش از هرچیز مهارت ها هستند که اهمیت دارند.

۷٫ حرف نزنید، عمل کنید

گوگل میخواهد بداند شما چه چیزی هایی میتوانید بسازید. برای مثال، اگر شما یک برنامه نویس هستید، احتمال اینکه با نشان دادن کدهای خود کار را بدست آورید. بیشتر است تا اینکه سوابق کاری چشمگیر و گواهینامه های مختلف خود را در یک لیست بلند بالا ارائه دهید. آنها میخواهند شاهد یک مثال و نمونه روشن از مهارت های شما باشند. مانند یک ایده نوآورانه که در یک پروژه چالش برانگیز ارائه دادید. درنهایت، اگر میگویید که میدانید چگونه کارتان را انجام دهید، بهتر است از قبل همه چیز را آماده کنید.

گوگل به دنبال چیزی فراتر از شرایط و صلاحیت های سنتی است. و همچنین در جستجوی کسانی است که میدانند چگونه نوآوری کنند. یادبگیرند و به طور موثر در یک گروه کار کنند. اگر فکر میکنید شما دارای نکاتی هستید که در گوگل منتظر آنها هستند. پس برای رسیدن به شغل رویاییتان تأمل نکنید. حتی اگر دید خود را در جای دیگری متمرکز کرده اید، نشان دادن این ویژگی ها به شما کمک میکند تا به یک کاندیدای ایده آل تبدیل شوید.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق

نکات کلیدی اعضای تیم در کار تیمی موفق

  • تیم اهداف را درک می‌کند و برای رسیدن به آن‌ها متعهد می‌شود. این جهت‌دهی و توافق شفاف بر روی مأموریت و هدف برای کار تیمی مؤثر ضروری است. این شفافیت تیمی زمانی تقویت می‌شود که سازمان انتظارات روشنی برای اعضای تیم، اهداف، مسئولیت‌پذیری و دستاوردها داشته باشد.

1-اعضای تیم

  • این تیم، محیطی را خلق می‌کند که در آن افراد در پذیرفتن ریسک‌های معقول و منطقی در برقراری ارتباطات، دفاع از مواضع و انجام اقدامات راحت هستند. گروه به یکدیگر اعتماد می‌کنند و به‌ خاطر مخالفت مجازات نمی‌شوند.

2-اعضای تیم

  • ارتباطات، باز، صادقانه و محترمانه است.

افراد برای بیان افکار، عقاید و راه‌حل‌های بالقوه برای مشکلات آزادند. افراد احساس می‌کنند که حرف‌های‌شان تا آخر توسط اعضای تیم که تلاش در درک گروه دارند، شنیده می‌شود. اعضای تیم برای شفاف کردن موضوع سؤالاتی را می‌پرسند و زمان فکرکردن را صرف گوش دادن عمیق به همکارانشان میکنند به جای اینکه آنها را پس زنند.

3-اعضای تیم

  • اعضای تیم نسبت به گروه تعلق خاطر زیادی دارند.

آنها داشتن تعهدی عمیق نسبت به تصمیمات و اعمال گروه را تجربه می کنند. هنگامی که تیم برای توسعه هنجارهای تیمی یا خط و خطوط روابط با یکدیگر زمان می گذارد. این حس تعلق خاطر تقویت می شود.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق4-اعضای تیم

  • اعضای تیم به عنوان افرادی خاص دیده می شوند

با تجاربی منحصربه فرد، نقطه نظرات، دانش و ایده هایی برای کمک و مساعدت. بعد از همه اینها، هدف تشکیل تیم بدست آوردن سود حاصل از تفاوت هاست. به عبارت دیگر، چرا هر سازمانی به صورت تیمی به سوی پروژه ها، محصولات یا اهداف می روند. در واقع، تیم هر چه بیشتر بتواند نظرات متفاوتی را که با فکر و پشتیبانی و بر پایه حقایق است ارائه دهد، بهتر است.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق5-اعضای تیم

  • خلاقیت، نوآوری و نظرات متفاوت مورد انتظار و تشویق اعضای تیم است.

نظراتی چون: “ما تلاشمان را کردیم و جواب نگرفتیم” و ” چه نظر بی معنی ای” در گروه مجاز و مورد حمایت نیست.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق10

  • گروه به طور پیوسته عملکردش را بررسی می کند

به طور مداوم روند کارها، تمرین ها و روابط تیمی را بهبود می بخشد. تیم درباره هنجارهایش و در مورد آنچه که مانع حرکت رو به جلو می شود بحث می کند و تلاش، استعداد و استراتژی ها را توسعه میدهد.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق6-اعضای تیم

  • اعضای تیم برای روند کارها جهت تشخیص، تجزیه و تحلیل و حل مشکلات کاری و تعارضات موافقت می کند.

تیم، تعارضات و برخوردهای شخصی اعضاء را حمایت نمی کند و در مخالفت ها عیبجویی نمی کنند بلکه به صورت متقابل و با عزمی راسخ به سمت جلو حرکت و کار میکند.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق7-اعضای تیم 

  • رهبری مشارکتی اعضای تیم

در هدایت جلسات، واگذاری کارها، ثبت تصمیمات و تعهدات، ارزیابی پیشرفت ها، پاسخگو نگه داشتن گروه و جهت دهی به گروه، تمرین می شود.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق8

  • اعضای تیم با همدیگر تصمیماتی با کیفیت بالا می گیرند

از حمایت و تعهد گروه برای پیش بردن تصمیمات گرفته شده بهره می گیرند.

نکات کلیدی در کار تیمی موفق9

برای استفاده از پرسشنامه نقش تیمی و گزارش آن کلیک کنید.

جواب مطالعات موردی 101

مدل رفتاری دیسک/DiSC-در حوزه شناخت رفتار و تحلیل رفتار متقابل، اولین قدم، شناخت استعدادهای رفتاری خود و قدم بعدی شناخت استعدادهای رفتاری دیگران است.اگر می خواهیم ارتباط خود را با دیگران بهبود ببخشیم، باید این شناخت را به صورت علمی کامل کنیم و از مدل رفتاری دیسک استفاده نماییم.برای حصول و دسترسی به این شناخت می توانیم از بهترین و محبوب ترین ابزار شناخت رفتار یعنی تست دیسکDiSC (مدل رفتاری دیسک)  استفاده کنیم. اکنون به بررسی ابزار دیسک DiSC ومدلهای رفتاری دیسک می پردازیم. در سال 1928 (Dr. William Moulton Marston), دکتر ویلیام مولتن مارستن (1947- 1893) روانشناس فیزیولوژیست کتابی به نام احساسات وهیجانات افراد عادی (Emotions of Normal People) منتشر کرد که زیر بنای ارزیابی دیسک (DiSC) امروزی شد. مارستن به تئوریهایی علاقمند بود که هیجانات و بروز فیزیکی آن را توصیف می کرد. مارستن در کتاب "احساسات وهیجانات افراد عادی" اظهار داشت که افراد احساسات و هیجانات خود را از طریق چهار پاسخ  اولیه بروز می دهند. بنا بر نظر مارستن، چهارگونه اولیه از بروز احساسات و هیجانات مربوط به آن است که هر شخص خود را در ارتباط با محیط چگونه می ­بیند. مارستن این درک خود را در یک مدل دو محوری تنظیم کرد.  با اینکه  مدل اصلی کاملا  تکنیکی بود، اما در دو ترم "سازگاری وموافق" و "قدرت و تسلط" بسیار قابل درک است . محور اول نشان می ­دهد که شخص محیط اطراف خود را سازگار و موافق با خود می داند یا خیر. محور دوم نشانگر درک شخص از قدرت و تسلط خود بر محیط است. به طور خاص این محور مشخص می­ کند که آیا شخص خود را مسلط و قوی تر از محیط می ­داند یا ضعیف ­تر! با وزن دادن به درک شخصی فرد از این دو محور، مارستن پیشنهاد داد که حالت هیجانی هر شخص می تواند توسط یکی از چهار سبک رفتاری دیسک (DiSC) توصیف ­شود. با وجودیکه مارستن ابزار روانشناختی برای اندازه­ گیری مدل تئوری خود را گسترش نداد یا  سبک اولیه دیسک شخصی را مشخص نکرد اما بسیاری از محققان در طول 80 سال گذشته توسعه و بهبود بخشی چنین ابزارهایی را ادامه داده اند. در حالیکه با گذشت زمان نام هر یک از چهار سبک دیسک  DiSC تغییر کرده است، اما تئوری اصلی مارستن هنوز به همان شکل مدل اولیه در ابزارهای مدرن دیسک DiSC باقی مانده است.

مدل رفتاری دیسک (Disc)

جواب مطالعات مدل رفتاری موردی ۱:

همانطور که احتمالاً شما هم متوجه شدید مدل رفتاری آقا باید D بوده باشد و مدل رفتاری خانم S است.

راه حل مسأله:

از آنجا که همسرش فردی S است. باید از زبان بدن و احساس بیشتری برای بیان نظراتش استفاده کند. ضمناً با طمأنیه و آرامش بیشتری صحبت کند نباید خیلی سریع صحبت کند.
از آنجا که همسرش فردی S است. باید از مدتی قبل بصورت تدریجی با ذکر دلایل به او توضیح بدهد. که تصمیم دارد خانه را عوض کند. و از مزایا و فرصتهای خانه جدید او را آگاه سازد. تا برای او آمادگی ذهنی ایجاد شود. در ضمن باید در این مدت با او صحبت کند. نظراتش را با حوصله بشنود. و در مورد ریسک‌های این کار با او صحبت کند. و با ذکر دلایل بگوید که حساب همه جای کار را کرده و خیالش را راحت کند. به‌ طوری که همسرش که فردی S می‌باشد احساس امنیت خاطر کند.
با پیش فرض آگاهی از مدل‌های رفتاری

جواب مطالعات مدل رفتاری موردی ۲:

مدیر با آگاهی از مدل‌های رفتاری احتمالاً باید بتواند حدس بزند که مدل رفتاری آقای احمدی D است

راه حل مسئله:

همانطور که از توضیحات مثال برمی‌آید این فرد بایستی فردی علاقه‌مند، مشتاق و مسلط به کار و توانا باشد.
یکی از رویکردهای رهبری که نیاز است در مورد این فرد اعمال گردد. اینست که باید محدوده اختیارات و منابع قابل دسترسش را بطور روشن و شفاف برایش مشخص کنید و امکان استقلال و هدایت کارهای دیگران را در این محدوده به آنها اعطا کنید.
یعنی باید اینگونه صحبت کنید که اولاً از دستاوردها و عملکرد مثبت کاریش تشکری عملی گردد (مادی یا معنوی).
در ضمن بطور روشن و شفاف به او توصیح دهید. که تذکر دادن به دیگر همکاران در خصوص خوب عمل کردن یا خوب عمل نکردن‌شان وظیفه شما به‌عنوان مدیر مجموعه می‌باشد و به او یادآوری کنید. که خود شما بر اوضاع مسلط هستید و همه جوانب را می‌بینید و اگر نیاز باشد خودتان اقدامات مقتضی را انجام خواهید داد.
با پیش فرض آگاهی از مدل‌های رفتاری

جواب مطالعات موردی ۳:

احتمالا متوجه شده‌اید که مدل رفتاری مدیرفروش C یا CD است. در عین حال مدل رفتاری پرسنل فروش (آقای ملکی) S است.
با فرض آگاهی از مدل‌های رفتاری، مدیرعامل شرکت موظف است که به‌صورت تک به تک با مدیرفروش و پرسنل فروش جلسه بگذارد.
شما به‌عنوان مدیرعامل در جلسه با مدیر فروش باید به‌طور منطقی از عارضه‌یابی درستش از این مسئله تشکر کنید و در عین حال به او یادآوری کنید که گاهی اوقات انعطاف‌پذیری با مشتری سبب جلب اعتماد و جذب مشتری می‌شود که باید در دستور کار خود لحاظ کند.

شما به ‌عنوان مدیرعامل در جلسه با آقای ملکی بهتر است که با احترام و صمیمانه از رفتار خوب او بامشتری‌ها تشکر کنید. در عین حال توضیح دهید که در اکثر اوقات مشتری‌ها از قوانین شرکت ما باخبر نیستند و اگر ما تخفیفات خارج از عرف شرکت را به مشتری بدهیم شاید در وهله اول موجب رضایت کوتاه مدت مشتری شود اما ممکن است در ذهن مشتری سؤالاتی ایجاد ‌کند که چرا این شرکت خودش به قوانین خودش احترام نمی‌گذارد یا شاید باعث ایجاد توقعی اضافه در مشتری ‌شود که اگر بعداً نتوانیم از پس آن برآییم باعث نارضایتی در مشتری می‌شود. در عین حال توضیح دهید که بسیاری از مشتری‌ها بادیدن اعتماد به نفس فروشنده در ارائه محصول خود و پایند بودن به اصول شرکتش، نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه در تصمیم خود مصمم‌تر می‌شوند.

حقایقی در ارتباط با مغز

مغز

توانایی های مغز

مغز شما چرب ترین عضو در بدن می باشد. که از حداقل ۶۰ درصد تشکیل شده است. در فرایند یادگیری ۲۰ درصد از اکسیژن کل بدنتان را مصرف می کند. کودکانی که تا قبل از ۵ سالگی دو زبان را یاد می گیرند ساختار آن را تغییر می دهند و ماده خاکستری در بزرگسالان در مقایسه با آنان بسیار متراکم تر است.

هنگامی که بیدار می شوید مغزتان حدود ۱۰ تا ۲۳ وات قدرت تولید می کند که برابر با انرژی کافی برای روشن کردن یک لامپ برق می باشد. ۷۵ درصد آن، آب است.

وظیفه خمیازه در مغز:

خمیازه وظیفه اش فرستاندن اکسیژن بیشتر به مغز است. بنابراین در جهت آرام ساختن و سرحال کردن ذهن عمل می کند. ماده خاکستری در حقیقت صورتی است. وظیفه آن پردازش و ادراک مرتبط می باشد. اگرچه احساسات و هیجانات در ذهن پردازش می شود. اما آن خودش نمی تواند درد را احساس کند.

زیرا فاقد گیرنده های درد می باشد. سر دردها از گیرنده های درد در سر ما می آیند. از این رو سر درد نامیده می شوند. وقتی شما ۱۸ ساله شدید ذهنتان از توسعه باز نمی ایستد. تا ۲۰ سالگی نیز به همان خوبی ادامه دارد. و در طول زندگی این روند تغییر، ادامه می یابد.

چرا ما بعد از اینکه شخصی خمیازه می کشد، خمیازه می کشیم؟

زیرا ما در مغزمان سلول هایی داریم. که نورون های آیینه ای نامیده می شوند. اگر این بخش آسیب ببیند. شخص به سختی می تواند اجتماعی باشد و با دیگران ارتباط برقرار کند.

توانایی های پنهان مغزتان را با این واقعیتهای قدرتمند افزایش دهید.

مغز شما برای عظمت طراحی شده است. میزان پردازش اطلاعات  مشخص می کند که ما قادر به گذران و جلو بردن یک روز شلوغ هستیم. یک ارگان بسیار اصلی است و باید از آن بخوبی مراقبت شود.

چندین راه برای مراقبت کردن از مغز:

۱- به حداقل رساندن استرس

۲- سخت کار نکردن برای ساعتهای طولانی

۳- استراحت کردن و شارژ مجدد ذهن

۴- درست غذا خوردن بویژه میوه و ویتامین جهت ازدیاد هوشیاری

اطلاعات بیشتر

ده اشتباه رایج در مدیریت زمان

مدیریت زمان

۱۰ اشتباه رایج مدیریت زمان

اشتباه اول: رعایت نکردن لیست کارهایی که باید انجام شوند

آیا تا به حال این حس را داشته اید. که بابت فراموش کردن انجام قسمت هایی مهم از کارتان ناراحت شوید؟ اگر جواب مثبت است احتمالا از لیست “انجام کارها” برای حفظ اولویت ها و کارهای مهم استفاده نکرده اید.( یا اگر لیست را تهیه کرده اید به نحو موثری از آن استفاده نکرده اید )

ترفند استفاده از لیست “انجام کارها” به طور موثری بر پایه اولویت بندی کارهایتان قرار دارد. تعداد زیادی از افراد از سیستم کدبندی A-F استفاده می کنند. ( A برای موارد با اولویت بالا و F برای اولویت های پایین تر ) یا اینکه می توانید. با استفاده از اعداد یا حروف A تا D آن را ساده تر کنید.

اگر پروژه های بزرگی در لیست دارید. به آنها دقت کنید ممکن است که مبهم و بی اثر در لیست وارد شوند. عدم تفکیک به جزئیات و خاص بودن موارد از یکدیگر ممکن است که باعث شود. مراحل کلیدی را از دست بدهید یا از آنها طفره بروید. بنابراین مطمئن شوید. که کارها یا پروژه های بزرگ را به مراحل عملی تر و خاص تر تقسیم کردید. تا کارهای مهم از چشم شما جا نیافتند.

اشتباه دوم: تعیین نکردن اهداف شخصی

آیا می دانید که در ۶ ماه آینده دوست دارید کجا باشید؟ در رابطه با سال آینده همین زمان چطور؟ یا حتی از الان در ۱۰ سال آینده؟ اگر جوابتان خیر است، همین الان فرصتی است. تا بعضی از اهداف شخصی تان را تعیین کنید.

تعیین کردن اهداف شخصی برای مدیریت خوب زمان شما اساسی است. زیرا اهداف برای شما یک مقصد و چشم اندازی را ایجاد می کند . تا به سمت جلو حرکت کنید. زمانی که بدانید به کجا در حال حرکت هستید. می توانید اولویت ها، زمان و منابع را برای رسیدن به آن مدیریت کنید. اهداف به شما کمک می کنند که تصمیم بگیرید چه چیزی ارزش زمان گذاشتن دارد و چه چیزی فقط یک عامل بازدارنده و مانع است.

اشتباه سوم: اولویت بندی نکردن

گاهی اوقات کار سختی است که بدانیم چگونه اولویت بندی کنیم. مخصوصا زمانی که با سیلی از وظایف ظاهرا ضروری و اساسی روبرو باشید. با این حال اگر می خواهید. زمانتان را بهتر مدیریت کنید. یادگیری اینکه چگونه به طور موثری  اولویت بندی کنید ضروری است. یک ابزاری که به شما در اولویت بندی به طور موثر کمک خواهد کرد. استفاده از ماتریس اهمیت و فوریت است. اولویت با کارهایی است که هم اهمیت دارند. هم فوری هستند و به همین شکل کارهای دیگر در اولویتهای دیگر قرار می گیرند. اگر تفاوت ها را بدانید. زمانتان را در طول روز خیلی بهتر مدیریت خواهید کرد.

اشتباه چهارم: عدم مدیریت موانع و عوامل حواس پرتی

آیا می دانید. که ما ۲ ساعت از روز مان را به دلیل موانع و عوامل حواس پرتی از دست می دهیم؟ فکر کنید که چقدر می توانستید در آن زمان های از دست رفته کار انجام دهید.

اگر شما می خواهید کنترل روزتان را در دست بگیرید . و کارها را بهتر انجام دهید، ضروری است که بدانید چگونه موانع را کم کنید. و وقفه ها را به طور موثر مدیریت کنید. برای مثال، زمانی که نیاز به تمرکز دارید صفحه های مربوط به  چت را ببندید و به دیگران بگویید تا بدانند حواس شما را پرت نکنند. شما همچنین باید یاد بگیرید که حتی اگر با موانع و حواس پرتی ها مواجه شدید چگونه تمرکزتان را بالاتر ببرید و توسعه دهید.

اشتباه پنجم: طفره رفتن و به تاخیر انداختن

تعلل و مسامحه زمانی اتفاق می افتد. که شما کارهایی را که الان باید روی آنها تمرکز کنید به عقب بیاندازید. هنگامی که تعلل می کنید. از اینکه کار را شروع نکرده اید احساس گناه می کنید. می ترسید از اینکه کار را انجام دهید و در نهایت درگیر به موقع انجام ندادن کارها می شوید.

اگر تعلل و مسامحه در زندگی شما یک مشکل است پس این استراتژی را فرا بگیرید که باید تعلل و مسامحه را شکست دهید.

به عنوان مثال، یک استراتژی مفید این است که به خودتان بگویید. که فقط این پروژه را در ۱۰ دقیقه شروع خواهم کرد. اغلب افرادی که تعلل می کنند احساس می کنن.د که باید کارها را از اول تا آخر کامل کنند و این انتظار بالا باعث می شود که آنها احساس شکست و ناراحتی و نگرانی کنند. به جای آن تمرکز کنید بر روی اختصاص دادن این زمان کوتاه برای شروع.

ممکن است استفاده از یک برنامه اجرایی و عملی را مفید ببینید. این به شما کمک می کند که پروژه های بزرگ را به مراحل قابل مدیریت تبدیل کنید در نتیجه می بینید که می توان همه کارها را به سادگی انجام داد. این کار به شما کمک می کند که در آغاز یک پروژه احساس شکست و ناراحتی نکنید.

۱۰ اشتباه رایج مدیریت زمان

اشتباه  ششم: قبول بیش از اندازه کارها

آیا شما شخصی هستید که نه گفتن به دیگران برای شما سخت است؟ اگر این چنین است پس احتمالا شما پروژه های زیادی و کارهای زیادی برای انجام دادن دارید. این می تواند شما را به سمت عملکردی ضعیف بکشاند و استرس و روحیه بدی داشته باشید. ممکن است مدیریت شما به سبک جزء به جزء باشد : کسی که بر کنترل و انجام همه کارها توسط خودش پافشاری
می کند نمی تواند بر کار دیگران که آیا درست انجام می دهند یا خیر اعتماد کنند. (این می تواند برای هر کسی، نه تنها مدیران یک مشکل باشد)

قبول بیش از حد کارها استفاده خوبی از زمان شما نیست و این باعث می شود که شما به ایجاد بی نظمی و شتاب زدگی در انجام کارها معروف شوید. برای توقف این موضوع، هنر زیرکانه بله گفتن به اشخاص و نه گفتن به کارها را بیاموزید. این مهارت کمک
می کند که شما خودی نشان دهید در حالی که احساس خوبی هم در گروه به وجود آوردید.

اشتباه هفتم: شور و هیجان برای انجام کار بیشتر

بعضی افراد به دلیل اینکه سرشان خیلی شلوغ است به عجله می افتند. رسیدن به ضرب العجل ها با فاصله کم و به سختی، ایمیل های نا تمام، فایل های فراوان روی میز که نیاز به توجه دارند و……چه حجم آدرنالینی در شما!!!! ایجاد می کند.

مشکل این است که “اعتیاد به مشغول بودن” به ندرت به مفهوم موثر بودن است و باعث ایجاد استرس می شود. به جای آن سعی کنید که به میزان کمتری کار بردارید و بیاموزید که زمانتان را بهتر مدیریت کنید.

اشتباه هشتم : چند بعدی بودن کارها و انجام چند کار با هم

لیندا برای اینکه بتواند حجم کاری زیادی را که دارد انجام دهد، در طول زمانی که با مشتریانش صحبت می کند ایمیل می نویسد. اگر چه لیندا فکر می کند که به خوبی از زمانش استفاده می کند اما حقیقت این است که وقتی چند کار را با هم انجام می دهید ۲۰ تا ۴۰ درصد زمان بیشتری برای انجام کلیه کارها صرف می شود. ولی نتیجه این کار او این است که هر دو را خوب انجام نداده است. ایمیلش پر از اشکال است و مشتریانش از او بابت عدم تمرکز نا امید هستند.

بنابراین بهترین راه حل این است که از چند کار را با هم انجام دادن صرف نظر کنید و به جای آن تمرکز کنید روی انجام یک کار در یک زمان. با این روش، شما کار را با کیفیت بالاتری انجام خواهید داد.

اشتباه نهم: استراحت نکردن

این خیلی خوب است که شما فکر کنید می توانید ۸-۱۰ ساعت متوالی کار کنید مخصوصا زمانی که در حال انجام کار برای یک ضرب العجل هستید. اما این برای هر کسی امکان پذیر نیست که بدون اینکه به مغزش استراحت بدهد و شارژ مجدد شود با تمرکز کار کند و کار با کیفیت ارائه دهد. بنابراین استراحت را اتلاف وقت به حساب نیاورید چرا که ارزش دارد و شما را قدر می سازد که به صورت خلاقانه فکر کنید و به طور موثر تری کار کنید.

اگر برای شما متوقف کردن کار سخت می باشد پس برای خودتان یک وقت استراحت در نظر بگیرید و یا ساعت را جهت یادآوری کوک کنید. یک پیاده روی کوتاه بروید، یک فنجان قهوه میل کنید یا اینکه فقط پشت میزتان بنشینید و آرامش داشته باشید. تلاش کنید که هر یک ساعت یا هر ۲ ساعت یک بار ۵ دقیقه استراحت داشته باشید و مطمئن باشید که به خودتان برای ناهار زمان مناسبی را اختصاص داده باشید چرا که اگر گرسنه باشید کارتان کیفیت بالایی نخواهد داشت.

اشتباه دهم: زمانبندی بی اثر وظایف

آیا شما فردی هستید که در صبح ها انرژی زیادی دارید؟ یا اینکه میزان انرژی شما هنگام غروب آفتاب در عصر افزایش پیدا
می کند. همه ما ریتم های متفاوتی داریم. و بدین معنی است که هر کدام از ما در ساعت های متفاوتی از روز احساس می کنیم. که مفید تر و سرشار از انرژی هستیم. شما می توانید با استفاده از جدول زمانبندی، انجام کارهای مهمتر را به زمان هایی از روز که مفید تر هستید موکول کنید. و کارهایی را که به انرژی کمتری نیاز دارند. (مثل تماس های تلفنی و چک کردن ایمیل ها) به زمان های دیگر بیاندازید. با این کار از زمانتان بهترین استفاده را می کنید.

در صورت نیاز به آگاهی از توانمندیهای خود در مدیریت زمان می توانید از تست مدیریت زمان شرکت Inscape استفاده فرمایید.

برای کسب اطلاعات بیشتر لطفا با این گروه تماس حاصل فرمایید.

 

مدیریت رفتار فرزندان

برخی از نکات مهم در مدیریت رفتار فرزندانتان

 

۱٫   بر نکات مثبت تاکید کنید و فرزندتان را به ‌خاطر بهتر شدنش تشویق کنید. بر رفتاری که شما می خواهید توجه بیشتری کنید، نه به رفتاری که شما و او را به چالش می کشد. در مورد رفتارش اظهار نظر کنید: ” آرش، آفرین تو زودتر اتاقت را مرتب کردی!” لبخند زدن، در آغوش گرفتن، لمس دستها، به هم فشردن (به آرامی و به طور طبیعی) همه تاثیر دارند. آنها را مشاهده کنید و آنها را ستایش کنید.

خود را بیازمایید: چند روز در این هفته فرزند خود را ستایش کرده اید؟

۲٫   اطمینان حاصل کنید که فرزند شما می داند چه رفتاری”درست” است، نه اینکه فقط بداند رفتار “اشتباه” چیست. بنشینید و توضیح دهید که چرا یک رفتار خاص برای آنها و برای شما ایجاد مشکل می‌کند. در حل یک مشکل و برای راه های جایگزین رفتاری از خودش سوال بپرسید. برای مثال، “آرش چرا جلوی درپشتی جای خوبی برای پارک دوچرخه نیست؟” ممکن است فرزند شما هرگز به این مورد فکر نکرده باشد. هنگامی که فرزند شما رفتار اشتباهی دارد قبل از بیان آنچه که از آنها در اصلاح رفتارشان می خواهید، با صدایی آرام و شفاف توضیح دهید که چه کاری انجام داده‌اند و اینکه چرا کارشان غیر قابل قبول است.

 خود را بیازمایید: آخرین زمانی که فرزند شما بدرفتاری کرده، آیا توانسته اید توضیح دهید که چرا این رفتارش مشکل داشته است؟

۳٫   قوانین روشنی ایجاد کنید اما تنها در مورد چیزهای با ارزشی که در مورد آنها نگرانید. اتاق کثیف ناراحت کننده است اما زندگی را تهدید نمی کند تا زمانی که باکتری ها شروع به رشد در آن مکان کنند در عوض ورود به خلوتگاه درونی خواهر ۱۴ ساله اش بدون ضربه زدن به در اتاقش کار خطرناک تر و اشتباه تری است. بنابراین تصمیم بگیرید که در مورد سه رفتاری که نمی توانید آنها را تحمل کنید، بچه ها را بنشانید و مجموعه ای از قوانین را تنظیم کنید که بیانگر بایدهای رفتاری‌شان باشد. بحث و مجادله نکنید. شما بزرگتر از آنها هستید و تنظیم قوانین درست بخشی از شرح وظیفه شماست: “همه در خانه ما با کلمات خوب با یکدیگر سخن می گویند بدون هیچ تحقیر و توهینی”، “فقط بزرگترها تلویزیون را روشن می‌کنند”، “غذا  را پس از باز کردن کیف مدرسه و قراردادنش در اتاق می‌آوریم.”

خود را بیازمایید: آیا فرزندتان می‌تواند سه قانون اصلی در خانه‌ را بگوید؟

۴٫   رفتار خوب را برای فرزندتان آسان کنید و چند انتخاب به او بدهید: ” می توانی تکالیفت را حالا، یا ۱۰ دقیقه ی دیگر پس از دیدن کارتون انجام دهی” مطمئن شوید که هرکس در خانواده همانطور که انتظار می‌رود به قوانین پایبند است. قوانین باید عادلانه باشند. از اینکه فرزندن‌تان را در گوشه ای گیر بیاندازید اجتناب کنید. سعی کنید به صورت انعطاف پذیر و با پیدا کردن راه حل هایی که در اطرافتان هستند، مشکلات را حل کنید.

خود را بیازمایید: آخرین باری که از فرزندتان خواستید تا کاری را انجام دهد، آیا به او حق ‌انتخاب‌ دادید؟

۵٫   از بحث اجتناب کنید. شما مالک خانه هستید. شما ماشین را می‌رانید. شما قوانین را تنظیم می‌کنید. وارد شدن به بحث و جدل تنها مسئله را تشدید می کند. آن نوع رفتاری را که می خواهید در فرزندتان ببینید در خودتان شکل دهید. آرام بمانید، قوی و باثبات صحبت کنید. مجددا قوانین را بیان کنید. اگر جیغ زدند سکوت کنید و برای مدت کوتاهی در اطراف راه بروید. این قانون اساسی را تنظیم کنید: فرزند شما حق بیان نظراتش را دارد اما نه با جیغ‌کشیدن.

خود را بیازمایید: آخرین باری که شما در خانه داد زدید چه زمانی بود؟

 

۶٫   به سرعت و به طور مستقل عمل کنید. زمانی که به خانه می آیید برای انجام کاری او را تهدید نکنید. هنگامی که شخصی به خانه
می آید عملکردش را تهدید نکنید. مستقیما با خودش مسئله را حل و فصل کنید. اطمینان حاصل کنید که قوانین شما در قلمرو شما اعمال می شود و اجازه دهید قوانین دیگر در خانواده های دیگر اجرا شود. کودکان قادر به تعامل با دو محل با قوانین متفاوت هستند. آنها خود را با قوانین مدرسه، تیم های ورزشی و خانه مادر بزرگ تطبیق می‌دهند. آنها نمی توانند با دو محل با هیچ قانونی سر و کار داشته باشند. به فرزندتان نشان دهید که شما یک تیم بزرگ هستید و خودتان می‌توانید مسائل‌تان را حل و فصل کنید.

خود را بیازمایید: آیا شما تا به حال از جمله ی “صبر کن تا وقتی که …. به خانه بیاید” استفاده کرده اید؟

۷٫   اجازه دهید فرزند شما عواقب رفتارش را تجربه کند. در سن خاصی، فرزند شما آماده رویارویی با دنیای واقعی است. در حال حاضر کار  شما کمتر محافظت کردن از آنها و کمک بیشتر به آنها برای درک واقعیت های خشن است. مثلا کودکانی که خیلی کج خلقی می‌کنند، به وضوح قادر به حضور در جشن تولدها نیستند. بگذارید آنها به جشن تولد بروند آنگاه آنها خودشان این موضوع را درک خواهند کرد. اگر وسیله ای را از خواهر یا برادرشان گرفتند و آن را شکستند می توان با پول تو جیبی هفتگیشان یا از پول آنها برای خرید شکلات، چیپس و یا بستنی هایشان خسارت را بازپرداخت کرد تا با عواقب کارشان از این طریق آشنا شوند. در این حالت آنها را نجات داده اید.

خود را بیازمایید: آخرین باری که فرزندتان را با انجام کاری در درک عواقب رفتارش کمک کرده اید چه زمانی بوده است؟

۸٫   از لیستها استفاده کنید. پس از بیست سال رفتن به سوپرمارکت، پدر و مادر ها هنوز هم در هر زمان از لیستها استفاده میکنند! یادآوری کارهایی که فرزندتان باید هر روز صبح انجام دهد، ممکن است زمان زیادی ببرد. لیستی بنویسید، آن را روی یخچال قرار دهید و پس از آن سرزنش کردن را متوقف کنید. فقط توجه فرزند خود را به‌طور مستقیم به لیست معطوف کنید. بعضی از یخچال ها دارای لیست‌های فهرست‌‌بندی شده برای صبح هستند. لیست هایی برای بعد از مدرسه، لیست هایی برای کارهای که در خانه باید انجام شود، لیست برای کارهایی که باید در آخر هفته از دست پدر ستانده شود.

خود را بیازمایید: فرزندان شما چند لیست بر روی در یخچال دارند؟

۹٫   از رفتار فرزندتان لذت ببرید. نگاهی علاقه مندانه به دوستانشان، پیشرفت در مدرسه، فعالیت ها، شیرین‌کاری‌های جدیدشان و غیره داشته باشید. به جای صحبت‌کردن با دوستان‌تان در مورد بحث‌های جنبی راجع به فرزندان، به آنها افتخار کنید. از کلمات مثبت استفاده کنید. “آرش “با روحیه” و ” پر انرژی “است.” درباره رفتار و یا کاری فکر کنید که فرزندتان در حال یادگیری آن است: شما در حال کمک به آنها برای یادگیری مدیریت خشم و سایر احساسات، چگونگی به اشتراک گذاشتن و چگونگی زندگی مسالمت آمیز با دیگران هستید. کمک به آنها به منظور توسعه ی مهارت های زندگی برای تبدیل شدن به فردی شاد و مستقل و با اعتماد به نفس است.

خود را بیازمایید: چند روز در این هفته شما چیزی مثبت در مورد فرزندتان به کسی گفته اید ؟

 

کسب احترام به جای طلب آن

احترام

کسب احترام به جای طلب آن

در این مقاله ۶ راهنمایی مفید ارائه می شود که به شما کمک می کند تا به عنوان مدیر یک گروه به جای اینکه احترام را طلب کنید آن را به دست آورید.

۱-  مصمم باشید

اگر خود را فاقد اعتبار می بینید، احتمالا به این دلیل است که حرف شما یک چیز است و عملتان چیز دیگر، مردم تا زمانی به چیزی که می گویید توجه دارند که با دلیل اثبات کنید که خلاف آن را انجام نمی دهید.

۲-  وقت شناس باشید

هیچ چیز به اندازه منتظر گذاشتن، باعث کم شدن احترام کسی در نزد دیگران نمی شود. زمان با ارزش ترین دارایی افراد موفق است. فراموش کردن قرار یا تأخیر در آن، نشان دهنده بی اعتنایی کامل به زندگی و نیاز دیگران است. روی تقویم خود کنترل داشته باشید.

۳-  پاسخ گو باشید

امروزه، یکی از چالشهای ارتباط با مدیران این است. که راه های زیادی برای برقراری ارتباط وجود دارد و  مردم سرگردان هستند. که از بین توییتر، فیسبوک، مسنجر، نامه، تلفن، اسکایپ و فیس تایم، با کدام یک می توانند به شما دسترسی داشته باشند. این در حالی است که بعضی از مدیران در تمامی کانالهای ارتباطی هستند. ولی بنا به دلایلی در وقت مناسب پاسخ گو نیستند. و همکاران خود را پشت خط منتظر نگه داشته یا آنها را رد می کنند. اگر می خواهید ارتباط با ارزشی داشته باشید. کانالهای ارتباطی خود را محدود کرده و تا ۲۴۴ ساعت پاسخ گوی مخاطب باشید.

۴-   سعی کنید در اکثر مواقع درستکار باشید، اما اگر اشتباه کردید راحت باشید

ساده ترین راه برای درستکار بودن این است که به وظایف خود عمل کنید. و واقعیتها را پس از آنکه خوب در مورد آنها فکر کردید بیان کنید. اگر چه شاید شما مجبور باشید زمانی که اطلاعات کمی برای اطمینان یافتن دارید بهترین حدس را بزنید.

انتظارات خود را مدیریت کنید. در صورتی که اشتباه کردید، لبخند بزنید و خوشحال باشید، چون آن روز یک چیز جدید یاد گرفته اید.

۵-  اشتباهات دیگران و خودتان را ببخشید

مدیران موفق که نزد کارکنان خود احترام فراوانی دارند. نفرات خود را به آزمایش تشویق می کنند. و محیط امنی برای اشتباه کردن آنها ایجاد می کنند. افراد را به انجام ریسکهای محدود تشویق می کنند. و مثالی برای رها شدن از اشتباه و بازگشت به عقب و اصلاح آن، ارائه می کنند.

۶-  چه درست کار کنند چه اشتباه، به دیگران احترام بگذار

تحقیر کسانی که اشتباه می کنند، بیشتر از آن که تأثیر بدی روی آنها داشته باشد روی خود شما تاثیر دارد. در طرف دیگر، ممکن است افراد در مورد شخصی که مورد تشویق شما قرار گرفته است تمایلات حسودانه ای داشته باشند. بنابراین فکر کنید در یک بدن شیشه ای زندگی می کنید و همه می توانند درون قلب شما را ببینند. پس نسبت به عواقب تشویقها و تنبیه ها آگاه باشید. در عین حال احترام رئیسی که به قیمت از دست دادن موفقیت گروه، با آنهایی که دائما اشتباه می کنند کنار می آید، بزودی از دست خواهد رفت. بدانید که چه موقع باید از بازیکنان ضعیف حمایت کنید و اگر آشکارا مانع نتیجه گرفتن می شوند آنها را کنار بگذارید.

مطالعات موردی 101

مدیر

 مطالعات موردی مدیر ۱۰۱

۱٫   مدیری کارمند بسیار سخت کوش، با تجربه و متخصصی را در اختیار دارد

که خیلی جدی و خشک کار می‌کند و شاید تعاملات دوستانه در محیط کار برایش اولویت کمتری دارد و بیشتر تمایل دارد کارها را به سرانجام برساند. مدیر مشاهده می کند که این فرد کارش را بخوبی انجام می‌دهد ولی گاهی نارضایتی‌هایی از جانب دیگر کارکنان دیده می شود که می گویند : ” آقای احمدی به ما تذکر می‌دهد و به ما می‌گوید که چگونه باید کار کنیم، چه کارهایی را در محیط کار نباید انجام دهیم مثلا نباید در زمان هایی که بیکار می شویم شوخی کنیم و….. در صورتیکه این‌ تذکرات در حوزه اختیارت ایشان نیست”.

اگر شما به جای آن مدیر بودید به همکاران آقای احمدی چه می گفتید تا آنها از تعارض شخصی با او خارج شوند  و از طرف دیگر به آقا احمدی چه می گفتید تا این فرد با تجربه و توانمند بدون وارد شدن در تنش و تعارض با همکارانش و تخریب انگیزه‌های شخصیش بتوانید این مشکل را حل کند و رضایت همکاران خود را جلب کند؟

 

۲٫   فرض کنید شما مدیر عامل یک شرکت تولیدی هستید.

یک روز مدیر فروش شما در خصوص یکی از کارکنان فروش به شما بازخوردی می دهد و می گوید :” من به‌ عنوان مدیر فروش همیشه به افراد تیم خود تأکید کرده‌ام که در تعاملات خود با مشتری در عین احترام و صداقت سعی کنید قوانین شرکت را مطرح کنید و از ارائه امتیازات خارج از عرف شرکت به مشتریان بپرهیزید. ا

ما آقای ملکی که فردی مهربان و مردم‌ دار است هنگام صحبت با مشتریان از آنجایی که می‌خواهد همیشه مشتریان را راضی نگه دارد گاهی اوقات قاطعیت لازم را در تعاملات فروش خود با مشتری ندارد و همین امر سبب شده مشتریان خیلی راحت با کمی اصرار و چانه‌زنی امتیازاتی (به طور مثال تخفیف) را از او بگیرند که خارج از عرف شرکت است.” حال شما اولاً تشخیص دهید مدل رفتاری آقای ملکی چیست؟ مدل رفتاری مدیر فروش چیست؟ و شما به‌ عنوان مدیر عامل شرکت چه رویکرد مدیریتی در قبال حل این مسئله و ایجاد یک TEAM WORK موثر اتخاذ می‌کنید؟

۳٫   یکی از دوستان شما به شما رجوع می کند. و می گوید که همیشه با همسرش سر اسباب کشی به خانه‌های جدید بحث دارد و می گوید :

“از آنجایی که من به‌ دنبال پیشرفت هستم. و از یکنواختی در زندگی گریزانم. هر زمان فرصتی برای ارتقای محل زندگی پیدا می‌کنم سعی می‌کنم. به‌ دنبال خانه جدید بگردم. اما همسرم به من غر می‌زند. که تازه به این خانه، محله و همسایه‌ها عادت کردم . و اگر این خانه را بفروشی و با پولش نتوانی جای بهتری بخری آنوقت چه؟” حال شما چه رویکردی را در ارتباط فرد با همسرش به او پیشنهاد می کنید. تا به تعاملی اثربخش با همسرش دست یابد؟

توجه :

جواب مربوط به هر سه مسئله در سری بعدی مقالات و مطالعات موردی در سایت بارگزاری خواهد شد. لطفا جوابهای خود را مکتوب نمایید و با پاسخهای ارسالی این گروه در سری بعد مقایسه کنید و درصورت نیاز به راهنمایی بیشتر با این گروه تماس حاصل فرمایید.