,

ارتباط مؤثر

ارتباط موثر آقای تعمیرکار

همه ما در روابطمان به دنبال تعامل درست، برقراری ارتباط مؤثر، داشتن آرامش و رسیدن به اهداف مطلوبمان هستیم.

اما چگونه می توانیم یک ارتباط مؤثر، درست و نتیجه بخش ایجاد کنیم؟ شناخت ابزار استاندارد و بین المللی دیسک(DiSC)  و استفاده از آن در زمینه های کاری، اجتماعی، خانوادگی و … می تواند بهترین نوع ارتباط مؤثر را با توجه به الگوی رفتاری افراد برقرار نماید.

ماجرای من و آقای تعمیرکار

چند وقتی بود که پکیج خونمون خراب شده بود و هر چی تعمیرکار می آوردیم درست نمی شد. من دیگه ازش قطع امید کرده بودم و تصمیم داشتم که پکیج نو بخرم. یه روز یکی از دوستام که در جریان بود باهام تماس گرفت. و تلفن یه تعمیرکار جدید رو بهم داد و کلی ازش تعریف کرد. من که اصلا” امیدی به درست شدنش نداشتم. گفتم ممنون ، دیگه از تعمیرش منصرف شدم. ولی دوستم اصرار داشت که این با بقیه فرق می کنه خلاصه از اون اصرار و از من مقاومت. تا این که من با بی میلی با آقای تعمیرکار تماس گرفتم .

روز موعود فرا رسید

ساعت ۶ بعداز ظهر باهاش قرار داشتم من از سر کار رسیدم خونه و تعمیرکار هم سریع رسید. جای پکیج رو با بی میلی بهش نشون دادم و خودم سرمو کردم توگوشیم. پیش خودم گفتم الان یه ذره باهاش ور میره کاری از دستش بر نمیاد و میره. و بعد از چند دقیقه خیلی خوشرو بهم گفت: آقا شما بانکی هستید؟گفتم نه آقا بانک کجا بود؟ گفت آخه با کت شلوار و شق و رق از سر کار اومدی. گفتم حتما” بانکی هستی، یه وام خوب ازت بگیرم.

گفتم نه آقای تعمیرکار من تو شرکت پخش دارو کار می کنم. گفت ااااااا چه بهتر آقا تورو خدا دو تا واکسن برای ما بذار کنار ما دونفریم به کسی نمیگیم. یه لبخند زدم گفتم  والا ما خودمونم دستمون به واکسن نرسیده هنوز. وسط این حرفا بودیم که دیدم صدای روشن شدن پکیج اومد. تعجب کردم با خودم گفتم مثل اینکه واقعا” تعمیرکار واردیه.

یک کمی امیدوار شدم گفتم آقای تعمیرکار فشار آب حمام خیلی کمه. از خانمم یه سیم ظرفشویی گرفت. و رفت تو حمام و شروع کرد به شستن سوراخهای دوش و از بین بردن جرمها. آب رو باز کرد گفت آقا خوب شد. من و خانمم داشتیم پچ پچ میکردیم که با خنده گفت آقا دست به یکی نکنین. حالا بگین ولش کن به روی خودمون نمیاریم که فشار آب خوب شده پررو میشه . گفتم نه آقای تعمیرکار اتفاقا” داشتیم می گفتیم چقد فشار خوب شد چرا به ذهن خودمون نرسیده بود با سیم بشوریمش .

ارتباط مؤثر شکل گرفت

من که دیگه اعتمادم بهش جلب شده بود گفتم آقای تعمیرکار این رادیاتورمونم آب میده .گفت آقا تورو خدا دما رو از پکیج تنظیم کنید اصلا” پیچ های رادیاتور رو باز و بسته نکنید . خانمم گفت هیچ کس به پبچ ها دست نمیزنه فقط بابک میاد اینجا میشینه گرمش میشه پیچش رو میبنده . آقای تعمیرکار گفت بابک فامیل خانمتونه؟؟؟؟

محکم بزنید رو دستش، یا عکس منو بذارید روی رادیاتور هر موقع خواست دست بزنه عکس منو ببینه بترسه.  هممون زدیم زیر خنده و من گفتم آقای تعمیرکار اینجوری که ارتباط مؤثر شکل نمی گیره. خلاصه تعمیرات یه دو ساعتی طول کشید .

آخر کار گفتم آقای تعمیرکار ممنون خیلی زحمت کشیدید چقدر تقدیم کنم ؟ گفت الان هیچی من هاج و واج مونده بودم . گفتم نه آقا این چه حرفیه خیلی لطف کردید من فکر نمیکردم این پکیج هیچوقت درست بشه.گفت حالا شما یک هفته ازش کاملا” استفاده استفاده کنید اگر راضی بودید بعد پرداخت کنید .

پایان کار

القصه کلی با هم دوست شدیم و تلفن دادیم و تلفن گرفتیم. و من از اون روز به بعد این آقای تعمیرکار  رو به همه آشناهایی که پکیج دارن معرفی می کنم.به عنوان یک تعمیرکار کار بلد و کار دان که خیلی خوب ارتباط مؤثر برقرار می کنه. به این برخورد میگن، برقراری ارتباط مؤثر. یعنی انقدر به شرایط و الگوهای رفتاری مسلط باشی. که بتونی خیلی خوب تو هر شرایطی حتی با وجود جو نامساعد، ارتباط مؤثر برقرار کنی. و جو رو به سمت پیشرفت و جلو بردن کار پیش ببری .

این داستان نمونه ای کامل از بکار گیری ارتباط مؤثر با توجه به شناخت مدل های رفتاری است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *