تفاوت بین رهبری و مدیریت
” تفاوت بین مدیریت و رهبری”
اقتباس شده از “مجله راهنمای مدیریت وال استریت” نوشته آلن موری و ناشر: بیزنس هارپر
رهبری و مدیریت باید دست در دست هم جلو بروند. آنها یک چیز نیستند. اما ضرورتاً به هم مرتبطند و مکمل یکدیگرند. هرگونه تلاشی برای جداسازی این دو احتمالا باعث بروز مشکلات بیشتری میشود تا که آنها را حل کند.
با این حال بیشتر مقالات، صرف مشخص کردن تفاوتها شده است. کار مدیر برنامهریزی، سازماندهی و هماهنگی است. کار رهبر الهامبخشی و ایجاد انگیزه است. ورن بنیس در کتاب “تبدیل به یک رهبر شدن” در سال ۱۹۸۹،
لیستی از تفاوت بین مدیریت و رهبری :
• مدیر اداره میکند؛ رهبر نوآوری میکند.
• مدیر یک نسخه کپی است؛ رهبر یک نسخه اصل است.
• مدیر حفظ میکند؛ رهبر توسعه میدهد.
• مدیر بر سیستمها و ساختار تمرکز میکند؛ رهبر بر افراد تمرکز میکند
• مدیر بر کنترل تکیه میکند؛ رهبر ایجاد اعتماد میکند.
• مدیر دیدی کوتاه مدت دارد؛ رهبر چشماندازی بلند مدت دارد.
• مدیر میپرسد چگونه و چه زمانی؟، رهبر میپرسد چه چیزی؟ چرا؟؛
• چشم مدیر همیشه بر تصمیم نهایی است؛ چشم رهبر بر افق است.
• مدیر تقلید میکند؛ رهبر خلق میکند.
• مدیر وضع موجود را میپذیرد؛ رهبر آن را به چالش میکشد.
• مدیر یک سرباز خوب نمونه است؛ رهبر خودش است.
• مدیر کارها را درست انجام میدهد؛ رهبر کار درست را انجام میدهد.
شاید زمانی بود که تفاوت بین مدیریت و رهبری میتوانستند قائل نباشند. مدیر کارخانهای در عصر صنعتی شاید نمیتوانست درباره اینکه چه چیزی تولید میکند یا چه افرادی آنرا تولید میکنند خیلی فکر کند. فکرش دنبال کردن سفارشات، سازماندهی کار، اختصاص دادن افراد مناسب برای کارهای ضروری، هماهنگی نتایج و اطمینان از انجام شدن کار طبق دستورات بود. تمرکز بر بهرهوری (کارایی) بود.
اما در اقتصاد نوین،
جایی که ارزشها بهطور فزایندهای از دانش افراد میآیند و جایی که دیگر کارمندان نقشهای نامشخصی در یک ماشین صنعتی ندارند، تفاوت بین مدیریت و رهبری حتماً وجود دارد. افراد به مدیران خود نگاه میکنند، نه فقط برای تعیین وظایفشان، بلکه برای تعیین هدفی برای آنها. و مدیران باید کارمندان را سازماندهی کنند،
نه فقط برای به حداکثر رساندن بهرهوری، بلکه برای پرورش مهارتها، توسعه استعدادها و ایجاد نتایج.
پیتر دراکر استاد مدیریت اخیر یکی از اولین نفراتی بود که این حقیقت را بهرسمیت شناخت، همانطور که سایر حقایق مدیریتی را شناسایی کرد. او کشف کرد که با ظهور “دانش کارمندی” تفاوتهای عمیقی در مسیر کسب و کار سازماندهی شده بوجود خواهد آمد.
آقای دراکر نوشت با افزایش دانش کارمندان “کسی افراد را مدیریت نمیکند”. “وظیفه اصلی هدایت مردم است. و هدف ایجاد توانمندیها و دانشهای خاص سازنده در همه افراد است.” مدیریت و رهبری دو مقوله جدا از هم است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!